این یک انقلاب بنیادین است نە اعتراض
همەی ما میدانیم قبل از تشکیل "دولت ـ ملت ها" و تشکیل "پروژە٠’ ـ ایدیولوژی" ایرانشهری فاشیزم فارس و تقسیم اراضی تحت نام مرزهای سایکس ـ پیکو و استارت پروژە ایرانیزاسیون مردمان ، خلق ها و ملل ساکن جغرافیای پروژە ایران ، یک دگرگونی ایدیولوژیکی بە مردمان اصیل این جغرافیای ساختگی ، با کشتار ،آموزش ، تجاوز و تحمیل ، تزریق شدە و سعی در ایرانیزە کردن این مردمان از سوی حکام فارس فاشیزم، بە حداکثر رسید.
در آن برهەی زمانی ، فاشیزم فارس برای انتقال ایدیولوژی ایرانشهری خود بە این مردمان، نیاز بە دروغ ،فریب و رشوە را حس کرد.
بر همین اساس برنامەی بە بردگی گرفتن رهبران و ر٠²سای عشایر و دارای مشروعیت در بین مردم از طریق دروغ ، فریب و پول شروع شد و برنامەای دراز مدت برای بە انجام رساندن و تحمیل ایدیولوژی ایرانشهری استارت خورد.
این برنامەی دراز مدت کە شامل پروژەهای آسمیلاسیون ،تغییر دموگرافیای مناطق کوردستان ، بلوچستان ، کاسپین و... ، هویت بخشی بە جوامع کوردستان و ساخت هویت ها و گفتمان هایی نظیر " لکستان! لرستان ! استان کُردستان!مناطق کُرد نشین ! کُرد مرز دار ! بلوچ مرزبان ! " "کُردهای باغیرت "و ... بود و از دیر زمان تا اکنون ادامە پیدا کرد .
این برنامە غیر از فاشیزم فارس و حامیان پروژەی دولت ـ ملت ایرانشهری ، تاحدود تقریبا زیاد و نەچندان کمی از طریق تلویزیون ، سوشیال میدیا ، افراد و احزاب بردە محقق شدە است!.
بدون شک در چند سال گذشتە اللخصوص در این اواخر ، چسپاندن پسوند ایران بە آخر اسم احزاب کُردی "کوردستان" را شنیدەاید!
اضافە کردن این پسوند نشانەی قبول مرزهای پروژەی ایران و همچنین تحمیل ایدیولوژی ایرانشهری بە احزاب کورد و تبدیل آنها بە احزاب کُردستان ایران ، خبر از خطری بزرگ و خط خیانتی بسیار گستردە را ، میدهد.
همانند صد سال گذشتە حکأام فاشیزم فارس و مرکزگرا ، با فریب احزاب کوردستانی و دادن وعدە و وعید های سودمند و منفعت بخش برای احزاب سعی در ایجاد یک گفتمان "بەشدت سمی" تحت عنوان احزاب کُرد ایرانی یا احزاب کُردستان ایران کردەاست.
این گفتمان در قالب هایی متفاوت و ابعادی گستردە کە درحال فراگیری است ، خود را معرفی میکند!
اما این گفتمان ها کە در خبر رسانی ها شنیدە میشوند ، کدام هستند و بایستی چگونە این گفتمان هارا شناسایی کنیم?
1 - جمهوری اسلامی بایستی بە مردم معترض گوش بدهد.
2 - مردم حق طلب کُردستان بە اعتراضات خود ادامە دادە و بر علیە جمهوری اسلامی شعار می دهند.
3 - کُردستان پیشاهنگ انقلاب.
4 - کُردستان و شهرهای کُردنشین همانند ، مهاباد ، کرماشان ، ایلام ، بوکان ، ورمێ ، شنۆ و...!
این ها نمونەای از این گفتمان های پوپولیستی ، فریب دهندە و سمی برای مردمان شرق کوردستان است کە ، از طریق تریبون احزاب کُرد ایرانی و همچنین تریبون ها و پروپاگانداهای مرکزگرایان و فاشیزم فارس ، کمونیست های ایرانشهری و... مصادرە میشود و سعی در آشنا سازی این گفتمان با گوش مردمان کوردستان را دارند.
اما تحلیل این جملات و گفتمان آنØ›
(بە این ادبیات و،گفتمان ویران کنندە توجە کنید!)
ترجمەی کوردی جملەی اول و دوم:
" کۆماری ئیسلامی پێویستە گرینگی بە ویست و داواکارییەکانی خەڵک بدات!"
و "خەڵکی مافخوازی کوردستان بە ناڕەزایەکانی خۆیان درێژە و بەدژی کۆماری ئیسلامی درووشم دەدەن!"
این همان گفتمانی است کە احزاب کُرد ایرانی از آن استفادە کردە و خبررسانی ها و تحلیلات خود را از این گفتمان و مدل دیالوگ ، عنوان میکنند.
اولا استفادە از کلمات جمهوری اسلامی بدین معناس کە ما شرعا٠‹ و قانونا٠‹ حکومت تروریستی پروژە ایران را ، تحت عنوان یک جمهوریت اسلامی ، مشروع میپنداریم!
شما اگر دقت کنید رژیم تروریستی حاکم بر پروژە ایران نە مشروعیت یک جمهوریت را دارد و نە اسلامی است بلکە شاخەای ضعیف از اسلام "شیعەرادیکال" است . بر همین اسلام یک رژیم تروریستی ولایت مطلق نافقیە خامنەای است!
دوما مردمی معترضی در کار نیست! این یک انقلاب بنیادین است نە اعتراض.
در جملەی دوم بە کلمات مردم حق طلب و دوبارە اعتراضات و جمهوری اسلامی دقت کنید.
مردم حق طلب یا حق خواە بەمردمی میگویند کە قسمتی از حقوقشان را پایمال کردەاند و میخواهند حقوق پایمال شدەی اندک خود را از طریق اعتراضاتی ، محقق سازند. گویی کە یک دولت حامی دمکراسی بر سرکار است و بە صدای این معترضان گوش میدهد!
شما اگر یک روز در داخل مرزهای پروژەی ایران زندگی کردەباشید میتوانید ببینید کە حقوقی پایمال شدەای در کار نیست ، بلکە هیچ حقوقی شامل شهروندان نمیشود کە پایمال شدە باشند !
بە راستی کە این مردمان برای انقلابی بنیادین آمدەاند نە اعتراض بە حقوقی پایمال شدە!
و اما کُردستان پیشاهنگ انقلاب یا بلوچستان همچنان پیشاهنگ است!Ø›
بدون شک همەی ما معنی لغوی کلمەی پیش +آهنگ " پیشاهنگ " را میدانیم و بەخوبی با آن آشنایی داریم .
استفادە از این گفتمان ، برنامەای جدید برای قربانی ساختن دوبارەی مردمان کوردستان ، بلوچستان ، اعراب و همەی جوامع داخل را ، در راستای بە انجام رساندن انقلاب بە نفع مرکزگریان و فاشیزم فارس را دارد.
در این گفتمان بسیار واضح مشاهدە میکنیم کە مردمان کوردستان و بلوچستان مهرەهای قربانی در این گفتمان فاشیزم فارس و مرکزگرایان هستند و با ایجاد یک خلا برای دست بە دست کردن حکومت از یک دیکتاتور بە دیکتاتور یا یک جمعیت دیکتاتور دیگر ، در یک مرکز بدون کشتە ، آرام ، جنگ نزدە و انقلاب نزدە ، مهیا میشود.
و اما در آخر اسم گذاری شهرها و استان های غیر از سنندج تحت عنوان شهرهای کُرد نشین ادامەی همان برنامەی تغییر دموگرافیا و آسمیلە کردن مردمان کوردستانی را دارد کە از طریق این گفتمان ها و تریبون و میدیاهای آنها مشاهدە و شنیدە میشود.
احزاب و ایدیولوژیگراهای بردە و کُرد ایرانی در راستای منافع حزبی ، فردی و اثباتی در بردگی خود از این پسوند ها و گفتمان استفادە کردە و از قبل بر سر اینگونە مسائل روی میز هتل ها و رستوران های سوئد ، فرانسە و آمریکا توافقی برای تقسیم سود و منفعت حاصل از انقلاب ، بە توافق رسیدەاند.
اما راە چارە چیست?
زین پس همەی مردم و جوامع کوردستان بایستی این گفتمان ها را بایکوت کردە و یک گفتمان انقلابی رادیکال را برای خود انتخاب کنند .
مردم کوردستان بایستی بدانند این یک انقلاب برای دست بە دست کردن حکومت و بر سرکار آمدن فرد یا افرادی انحصار طلب و توتالیتر نیست بلکە، این انقلاب " ژن ژیان ئازادی " میباشد کە در همەی ابعاد، افراد ، فرد یا ایدیولوژی های نرسالار ، مرکزگرا ، شوونیست ، توتالیتر ، امپریالیزم فردی یا مذهبی و هر گونە از سیستم ادارەی حکومتی تک بعدی را در خود رد میکند.
مردم کوردستان بدانند کە باید رادیکال بنویسند ، رادیکال شعار بدهند ، رادیکال انقلاب بکنند و تحت هیچ شرایطی فریب احزاب بردەی کُرد ایرانی کە منطقەگرایی ، گویش گرایی ، لهجەگرایی و مذهب گرایی را بە اوج خود رساندەاند ، بخورند.
مردم کوردستان بایستی بدانند آن ها صاحبان اصلی سرزمین خویش هستند و احزاب نیز در خدمت مردم کوردستان میباشد و بایستی مردم کوردستان بە این احزاب خط بدهند نە امپریالیست ها و مرکزگرایان فاشیزم فارس.
ما در راستای تحقق و ایجاد یک دمکراسی رادیکال بر مبنای شناخت و درک درست هویت های ساکن این جغرافیا ، حقوق آنان ، همچنین بر اساس تقسیم اراضی پروژە ایران بر روی هویت ها و ملل ساکن در این جغرافیا ، تحقق حقوق شهروندی و تعریف شخصیتی و ملی همانند یک کوردستانی ، همچنین همزیستی، آزادی ، برابری و صلح انسان با انسان و انسان با محیط زیست ، انقلابمان را بە یک سرانجام روشن میرسانیم.
ما یک کوردستان آزاد کە جوامع آن خود را همچون یک کوردستانی تعریف کردە ، خواهیم ساخت و در کنار دمکراسی خواهان راستین ساکن در این جغرافیا "بە اصطلاح ایران" ، زندگی خواهیم کرد.
ما نیز امیدواریم و انتظار داریم مردمان فارس ، تورک ، کاسپین ، بلوچ ، عرب ، لور ، تورکمن و.... نیز همانند ما برای یک انقلاب بنیادین کە بشارت دهندەی یک دمکراسی رادیکال است ، تلاش کردە و گفتمان های انقلابی خویش را شناسایی کنند و خود را آنگونە کە هستند و و بودەاند تعریف کنند و در کنار هم با همپذیری و همگرایی زندگی خواهیم کرد.
زندە باد انقلاب "ژن ژیان ئازادی"