پرسش ان است کە ایا ملت کورد ساکن در شمال عراق، این حق را دارند کە با همەپرسی در تعیین سرنوشت خود، مشارکت جویند? یا اقدام انان خلاف دموکراسی و حقوق بشر است. ایا خلق کورد بر کسی شوریدە و نرمی جهانی را شکستەاند? بی گمان خیر…پس چرا آب در لانە مورچگان افتادە است و شیخان نعرە می کشند و تورکان عڕبدە مستی.
زیرا استقلال گامی برای رهایی از چنگال تورک و عرب و فارس است و چون انفصال و جدایی در واقع نوعی دوری و یا شکلگیری جدیدی است که منافع متفاوت و مجزا و حتی متضاد با ساختارهای کهن را دارد و میتواند ذاتا یک رفتار آشوبگرانه باشد و پرچمی جدید در خاورمیانە بە اهتزاز در آید.
بی شک، قرن جدید، آبستن حوادثی غیرقابل باور است و کوردان رنجور سالهای سخت ستم، فارغ از این پروسە جهانی نیستند. در این زمینە باید اظهار کرد در دورانی بە سر می بریم کە بلوک کمونیست فروپاشیدە و امریکا یکە تاز است و انگلیس راهنما و مشاور و روسیە با توان اقتصادی و نظامی، در ستیز است کە منافع خود را از دست ندهد. قرن بیستم، در دل خود، کشورهایی را آبستن شده است کە بە دلایلی چند، بە این جهان پای نهادند. بی گمان دلایل زیر، تنها مشتی از خروار است:
١: مرزهای جدید بر اساس تحقق اهداف استراتژیک قدرتهای جهانی بازطراحی میشوند و در پس این بازطراحی ها کشورهای متعدد پای بر عرصە نهادند و ایرانو ترکیه ساختاری نو یافتند و سوریه، عراق، اردن، کره جنوبی و شمالی و … از نمونه کشورهایی بودند که در بازطراحیهای مرزی جدید ترسیم شدند و بر اساس تامین حداکثری منافع قدرتهای جهانی شکل گرفتند. در این پروسە، خاک کوردستان چهارپارچە شد و هرپارچە در تصرف کشوری در امد.
٢: در آسیا و اروپا، کشورهایی شکل گرفتند کە ایجاد آنها بە کاهش جنگ و ستیز کمک مێ کرد همانند کشورهای پاکستان، بنگلادش، هندوستان، کشورهای حوزه بالکان و… که از نمونههای بارز این مرزها هستند.
٣: کشورهایی پای بە میان نهادند کە مردم و باورهایشان در معرض نابودی و انقراض بودند. همانند کشور ارمنستان یا تشکیل اسرائیل در پایان دهه ٤٠ و کشور درحال شکلگیری فلسطین، که از بارزترین نمونههای این کشورها هستند.
عراق کنونی کشوری است که در ١١ نوامبر ١٩٢٠ و در پی مرگ حکومت عثمانی و برپایه منافع ابرقدرتهای آن مقطع که منافعشان در چهارچوب پیماننامه سایکس_پیکو تعیین شده بود، تشکیل شد. از سپیدەدم تشکیل این کشور مسئله هویت این مرزهای جدید از اهمیتی خاص و زیاد برخوردار بود. بافت سنتی و قبیلەیی عربی و باوڕ بە اسلام سنی، پایە و مبنایی شد کە دیگر باورمندان چون شیعەیان و کوردها در معرض نابودی و هجوم قوم عرب سنی قرار گرفتند. عرب سنی هویت جدیدی شد تا سرمایه جدیدی پای بە میان نهد کە عراق عربی سنی را بە اولین سنگر در برابر هجوم ایرانیان قرار دهد. این نمادی شد برای مشارکت در قدرت و سرکوب دیگر خلقهای ساکن عراق.
مرزهای جدیدی که در سده ٢٠ به عنوان یک کشور در روابط بینالملل به امر واقع تبدیل شدە بودندØ› در سطح سیاست داخلی از حکومتی دیکتاتور برخوردار شدند که این حکومت مشروعیت حاکمیت خود را برپایه یک هویت اتنیکی، مذهبی و یا ایدئولوژی خاص بنیاد میگذاشت. بدینگونە بود کە بر پایە حکومت بعث و دین اسلام سنی، کشتار و ژنوساید شکل گرفت و کوردها در لبە تیغ تیز و نابودی قرار گرفتند . در عراق نیز همان نوع حکومت در قالبهای متفاوت بازتولید شده است، علیرغم اینکهدر حکومت ٩٧ ساله عراق بارها حلقه حاکمان و حتی نوع حکومت در آن عوض شده است اما در تمامی تغییراتی که در جغرافیای عراق روی دادە است، مسئله حاکمیت عربهای سنی و در عراق جدید عربهای شیعە حکم می رانند. در حاکمیت جدید عراق ، شیعیان حکم می رانند و کوردها همانند دوران حکومت عربهای سنی، در معرض جنگ و جدال و کشتار هستند.
آنها نه تنها از حقوق ملی خود محروم هستند، بلکه از نگاە حاکمان عراق از حقوق شهروندی هم محروم می باشند.پس هم ملیت و هم حقوق شهروندی کوردان نادیدە گرفتە می شود. همین پروسە، استقلال خواهی و هویت خواهی را تقویت نمودە و باعث گشتە است کە کوردان راهی بە رهایی بجویند. مبارزە و کشتار کوردان برگهایی از تاریخ برای نجات و رهایی است.
بدینگونە فصلهایی تیرە و تار و پر از قهرمانی و جانبازی، در تاریخ کوردان عراق نمایان می گرددد. فصلهایی کە سراغاز آن باسالهای ١٩١٨ تا مارس ٢٠ ٠ ٣ شروع می گردد. این مبارزە دارای فصولی چندگانە است کە بە اختصار شرح خواهیم داد…
حاکمیت دیکتاتوری عراق، هرنوع صدا را در گلو خفە می کرد و مشروعیت خود را بر پایه هویت عربی_سنی قرار داده بود. در این مقطع جدا از تبعیضهای حکومتی کە از طرف حاکمان عراق بر شهروندان عراقی اعمال می شد که خود به منزله نوعی خشونت و محروم کردن شهروندان از حقوق اساسی بود، مسئله حکومت کردن ملت و ناملت نیز مطرح بود. بدین مفهوم که مردمان غیر عرب_سنی در جغرافیای حکومت عراق یک ناملت محسوب میشدند و در دیدگاه حاکمان ، ناملتها در واقع ناشهروند هم بودند و آنها ذاتا مسبب هر نوع مشکل در جغرافیای حکومت قلمداد میشدند.
مسئله ناملت و چالشهای این دیدگاه، مسبب آن شده است که در جغرافیای عراق ناملت(کوردها) برای کسب جایگاه ملت و شهروندی ، سالیان سخت مبارزه مسلحانه را در کارنامه خود داشته دارند.
البته در مورد عراق موضوع تنها به اینجا ختم نمیشود، حاکمیت ملت بر ناملت مسبب آن شده که چندین بار جنایتهای “ژینوساید”، “جنایت علیه بشریت” و “جنایت جنگی” در کوردستان تحت حکومت عراق و توسط حاکمان عراق انجام شود که مواردی همچون “انفال”، “حلبچە”، “کشتار مردان عشیره بارزانی”، “شیمیای دره بالیسان”، “کوچاندن و کشتار کوردهای فیلی” از جنایتهای است که دادگاه عالی جنایی عراق حکم ژینوساید و یا جنایت علیه بشریت را در مورد این جنایتها صادر کرده است. در واقع ما در فصل اول روابط کوردها با بغداد با دو مسئله ناملت به مفهوم کسانی که حق حاکمیت و مشارکت در قدرت را ندارند و ناشهروند به مفهوم کسانی که در ظاهر قانون را زیرپا میگذارند و برای کشور مخاطره ایجاد میکنند، روبرو هستیم.
در برابر ناملتهای غیرشهروند، جامعهای که بعنوان ناملت در ساختار حکومتی عراق شناخته شده بود، در مقطعهای تاریخی مبارزاتی در راستای کسب حقوق ملی و شهروندی یا بهتر است بگویم که مبارزاتی برای خروج از جغرافیای “ناملت بودن” صورت گرفتە است. شاید بد نباشد کە بە نمونەهایی از این مبارزات توجە نمود.
این مبارزات عبارتند از مبارزات شیخ محمود حفید که از ١٩١٨ تا ١٩٣٠ طول کشید و با سرکوب آن توسط نیروی نظامی بریتانیا به شکست منجر شد. مبارزات بارزانیها در ١٩٤٣ که این مبارزات نیز توسط نیروی نظامی بریتانیا سرکوب شد. مبارزات ایلول که از سپتامبر ١٩٦١ تا مارس ١٩٧٠ بطول انجامید و در پی این مبارزات بیانیه ١١ مارس ١٩٧٠ صادر شد که در این بیانیه به حقوق اساسی ملت کورد اشاره شده و دولت عراق قبول کرده است که جغرافیای حاکمیت آن از دو ملت کورد و عرب تشکیل شده ولی مفاد این بیانیه هرگز اجرایی نشد و سه سال پس از امضاء به دلیل عدم اجرای مفاد آن، مبارزات ١٩٧٤ تا ١٩٧٥ شروع شد که این مبارزات نیز به شکست انجامید. بر ان نیستیم کە تاریخ مبارزات خلق کورد را شرح دهیم. مختصری از رنج دوران بود. بە گمان نگارندە، رفراندم بیست و پنج سپتامبر، واکنشی بە شکستهای تاریخی است. واکنشی بە جنگ چالدران و نبردی تاریخی و حماسی بین ایران و عثمانی و جدایی و فروپاشی سرزمینهای کوردنشین درسالهای سیاە هزار و پانصد وچهاردە… همچنین واکاوی رنج و حیرت ملتی کە بر اساس قرارداد سایکس- پیکو در 1917 چون گوشت قربانی، تکە تکە شدند.
رفراندوم اقلیم کوردستان، ترس و هراسی را در کشورهای ایران و عراق ایجاد کردە است. رهبر جمهوری اسلامی بە صراحت گفتە است کە هیچگونە تغییر در جغرافیای عراق را نمی پذیرد و سپاە پاسداران تهدید بە هجوم و حملە می کندو ترکها نیز بە لهنی دیگر تهدید می کنند و سندرم ترس از ملت کورد، تا شعاع دوردست هراس افکندە است. نگارندە بر این گمان است کە دو حزب قدرتمند کوردستان عراق، با همە ایرادها و ضعفها، باید مشورت و تعامل خود را بالا ببرند و جناب مسعود بارزانی بر سیادت خود، جنبە قانونی ببخشد.در حکومت نیم بند اقلیم،با همە کاستی ها، کارهای مثبت نیز انجام شدە است و ملت کورد در ذات خود، دارای تحمل و تلرانس و دگرپذیری است.اکنون کە کشور ترکیە در مواجهە با اسلام رادیکال سنی، فاقد کارنامە درخشان می باشد و در فاصلە سالهای 2014 تا 2017 دست بە معاملە و خرید نفت از داعش زدە است و تدارکات لجستیکی داعش را فراهم کردە است و جمهوری اسلامی با تشکیل حشدشعبی، هزارە افغان را بە جنوب لبنان وصل نمودە است و حکومت مرکزی عراق از توان لازم برای حملە بە اقلیم برخوردار نیست، فرصتی تاریخی فراهم شدە کە رهبران اقلیم کوردستان با جذب حمایت قدرتهای خارجی، وصل استانهای نینوا، دیالی، صلاح الدین و کرکوک، پرچم کورد را بە نام کوردستان جنوبی بە سازمان ملل ببرند.
تا چە پیش آید و شب تاریک خاورمیانە، آبستن کدام حادثە است…
بی شک، قرن جدید، آبستن حوادثی غیرقابل باور است و کوردان رنجور سالهای سخت ستم، فارغ از این پروسە جهانی نیستند. در این زمینە باید اظهار کرد در دورانی بە سر می بریم کە بلوک کمونیست فروپاشیدە و امریکا یکە تاز است و انگلیس راهنما و مشاور و روسیە با توان اقتصادی و نظامی، در ستیز است کە منافع خود را از دست ندهد. قرن بیستم، در دل خود، کشورهایی را آبستن شده است کە بە دلایلی چند، بە این جهان پای نهادند. بی گمان دلایل زیر، تنها مشتی از خروار است:
١: مرزهای جدید بر اساس تحقق اهداف استراتژیک قدرتهای جهانی بازطراحی میشوند و در پس این بازطراحی ها کشورهای متعدد پای بر عرصە نهادند و ایرانو ترکیه ساختاری نو یافتند و سوریه، عراق، اردن، کره جنوبی و شمالی و … از نمونه کشورهایی بودند که در بازطراحیهای مرزی جدید ترسیم شدند و بر اساس تامین حداکثری منافع قدرتهای جهانی شکل گرفتند. در این پروسە، خاک کوردستان چهارپارچە شد و هرپارچە در تصرف کشوری در امد.
٢: در آسیا و اروپا، کشورهایی شکل گرفتند کە ایجاد آنها بە کاهش جنگ و ستیز کمک مێ کرد همانند کشورهای پاکستان، بنگلادش، هندوستان، کشورهای حوزه بالکان و… که از نمونههای بارز این مرزها هستند.
٣: کشورهایی پای بە میان نهادند کە مردم و باورهایشان در معرض نابودی و انقراض بودند. همانند کشور ارمنستان یا تشکیل اسرائیل در پایان دهه ٤٠ و کشور درحال شکلگیری فلسطین، که از بارزترین نمونههای این کشورها هستند.
عراق کنونی کشوری است که در ١١ نوامبر ١٩٢٠ و در پی مرگ حکومت عثمانی و برپایه منافع ابرقدرتهای آن مقطع که منافعشان در چهارچوب پیماننامه سایکس_پیکو تعیین شده بود، تشکیل شد. از سپیدەدم تشکیل این کشور مسئله هویت این مرزهای جدید از اهمیتی خاص و زیاد برخوردار بود. بافت سنتی و قبیلەیی عربی و باوڕ بە اسلام سنی، پایە و مبنایی شد کە دیگر باورمندان چون شیعەیان و کوردها در معرض نابودی و هجوم قوم عرب سنی قرار گرفتند. عرب سنی هویت جدیدی شد تا سرمایه جدیدی پای بە میان نهد کە عراق عربی سنی را بە اولین سنگر در برابر هجوم ایرانیان قرار دهد. این نمادی شد برای مشارکت در قدرت و سرکوب دیگر خلقهای ساکن عراق.
مرزهای جدیدی که در سده ٢٠ به عنوان یک کشور در روابط بینالملل به امر واقع تبدیل شدە بودندØ› در سطح سیاست داخلی از حکومتی دیکتاتور برخوردار شدند که این حکومت مشروعیت حاکمیت خود را برپایه یک هویت اتنیکی، مذهبی و یا ایدئولوژی خاص بنیاد میگذاشت. بدینگونە بود کە بر پایە حکومت بعث و دین اسلام سنی، کشتار و ژنوساید شکل گرفت و کوردها در لبە تیغ تیز و نابودی قرار گرفتند . در عراق نیز همان نوع حکومت در قالبهای متفاوت بازتولید شده است، علیرغم اینکهدر حکومت ٩٧ ساله عراق بارها حلقه حاکمان و حتی نوع حکومت در آن عوض شده است اما در تمامی تغییراتی که در جغرافیای عراق روی دادە است، مسئله حاکمیت عربهای سنی و در عراق جدید عربهای شیعە حکم می رانند. در حاکمیت جدید عراق ، شیعیان حکم می رانند و کوردها همانند دوران حکومت عربهای سنی، در معرض جنگ و جدال و کشتار هستند.
آنها نه تنها از حقوق ملی خود محروم هستند، بلکه از نگاە حاکمان عراق از حقوق شهروندی هم محروم می باشند.پس هم ملیت و هم حقوق شهروندی کوردان نادیدە گرفتە می شود. همین پروسە، استقلال خواهی و هویت خواهی را تقویت نمودە و باعث گشتە است کە کوردان راهی بە رهایی بجویند. مبارزە و کشتار کوردان برگهایی از تاریخ برای نجات و رهایی است.
بدینگونە فصلهایی تیرە و تار و پر از قهرمانی و جانبازی، در تاریخ کوردان عراق نمایان می گرددد. فصلهایی کە سراغاز آن باسالهای ١٩١٨ تا مارس ٢٠ ٠ ٣ شروع می گردد. این مبارزە دارای فصولی چندگانە است کە بە اختصار شرح خواهیم داد…
حاکمیت دیکتاتوری عراق، هرنوع صدا را در گلو خفە می کرد و مشروعیت خود را بر پایه هویت عربی_سنی قرار داده بود. در این مقطع جدا از تبعیضهای حکومتی کە از طرف حاکمان عراق بر شهروندان عراقی اعمال می شد که خود به منزله نوعی خشونت و محروم کردن شهروندان از حقوق اساسی بود، مسئله حکومت کردن ملت و ناملت نیز مطرح بود. بدین مفهوم که مردمان غیر عرب_سنی در جغرافیای حکومت عراق یک ناملت محسوب میشدند و در دیدگاه حاکمان ، ناملتها در واقع ناشهروند هم بودند و آنها ذاتا مسبب هر نوع مشکل در جغرافیای حکومت قلمداد میشدند.
مسئله ناملت و چالشهای این دیدگاه، مسبب آن شده است که در جغرافیای عراق ناملت(کوردها) برای کسب جایگاه ملت و شهروندی ، سالیان سخت مبارزه مسلحانه را در کارنامه خود داشته دارند.
البته در مورد عراق موضوع تنها به اینجا ختم نمیشود، حاکمیت ملت بر ناملت مسبب آن شده که چندین بار جنایتهای “ژینوساید”، “جنایت علیه بشریت” و “جنایت جنگی” در کوردستان تحت حکومت عراق و توسط حاکمان عراق انجام شود که مواردی همچون “انفال”، “حلبچە”، “کشتار مردان عشیره بارزانی”، “شیمیای دره بالیسان”، “کوچاندن و کشتار کوردهای فیلی” از جنایتهای است که دادگاه عالی جنایی عراق حکم ژینوساید و یا جنایت علیه بشریت را در مورد این جنایتها صادر کرده است. در واقع ما در فصل اول روابط کوردها با بغداد با دو مسئله ناملت به مفهوم کسانی که حق حاکمیت و مشارکت در قدرت را ندارند و ناشهروند به مفهوم کسانی که در ظاهر قانون را زیرپا میگذارند و برای کشور مخاطره ایجاد میکنند، روبرو هستیم.
در برابر ناملتهای غیرشهروند، جامعهای که بعنوان ناملت در ساختار حکومتی عراق شناخته شده بود، در مقطعهای تاریخی مبارزاتی در راستای کسب حقوق ملی و شهروندی یا بهتر است بگویم که مبارزاتی برای خروج از جغرافیای “ناملت بودن” صورت گرفتە است. شاید بد نباشد کە بە نمونەهایی از این مبارزات توجە نمود.
این مبارزات عبارتند از مبارزات شیخ محمود حفید که از ١٩١٨ تا ١٩٣٠ طول کشید و با سرکوب آن توسط نیروی نظامی بریتانیا به شکست منجر شد. مبارزات بارزانیها در ١٩٤٣ که این مبارزات نیز توسط نیروی نظامی بریتانیا سرکوب شد. مبارزات ایلول که از سپتامبر ١٩٦١ تا مارس ١٩٧٠ بطول انجامید و در پی این مبارزات بیانیه ١١ مارس ١٩٧٠ صادر شد که در این بیانیه به حقوق اساسی ملت کورد اشاره شده و دولت عراق قبول کرده است که جغرافیای حاکمیت آن از دو ملت کورد و عرب تشکیل شده ولی مفاد این بیانیه هرگز اجرایی نشد و سه سال پس از امضاء به دلیل عدم اجرای مفاد آن، مبارزات ١٩٧٤ تا ١٩٧٥ شروع شد که این مبارزات نیز به شکست انجامید. بر ان نیستیم کە تاریخ مبارزات خلق کورد را شرح دهیم. مختصری از رنج دوران بود. بە گمان نگارندە، رفراندم بیست و پنج سپتامبر، واکنشی بە شکستهای تاریخی است. واکنشی بە جنگ چالدران و نبردی تاریخی و حماسی بین ایران و عثمانی و جدایی و فروپاشی سرزمینهای کوردنشین درسالهای سیاە هزار و پانصد وچهاردە… همچنین واکاوی رنج و حیرت ملتی کە بر اساس قرارداد سایکس- پیکو در 1917 چون گوشت قربانی، تکە تکە شدند.
رفراندوم اقلیم کوردستان، ترس و هراسی را در کشورهای ایران و عراق ایجاد کردە است. رهبر جمهوری اسلامی بە صراحت گفتە است کە هیچگونە تغییر در جغرافیای عراق را نمی پذیرد و سپاە پاسداران تهدید بە هجوم و حملە می کندو ترکها نیز بە لهنی دیگر تهدید می کنند و سندرم ترس از ملت کورد، تا شعاع دوردست هراس افکندە است. نگارندە بر این گمان است کە دو حزب قدرتمند کوردستان عراق، با همە ایرادها و ضعفها، باید مشورت و تعامل خود را بالا ببرند و جناب مسعود بارزانی بر سیادت خود، جنبە قانونی ببخشد.در حکومت نیم بند اقلیم،با همە کاستی ها، کارهای مثبت نیز انجام شدە است و ملت کورد در ذات خود، دارای تحمل و تلرانس و دگرپذیری است.اکنون کە کشور ترکیە در مواجهە با اسلام رادیکال سنی، فاقد کارنامە درخشان می باشد و در فاصلە سالهای 2014 تا 2017 دست بە معاملە و خرید نفت از داعش زدە است و تدارکات لجستیکی داعش را فراهم کردە است و جمهوری اسلامی با تشکیل حشدشعبی، هزارە افغان را بە جنوب لبنان وصل نمودە است و حکومت مرکزی عراق از توان لازم برای حملە بە اقلیم برخوردار نیست، فرصتی تاریخی فراهم شدە کە رهبران اقلیم کوردستان با جذب حمایت قدرتهای خارجی، وصل استانهای نینوا، دیالی، صلاح الدین و کرکوک، پرچم کورد را بە نام کوردستان جنوبی بە سازمان ملل ببرند.
تا چە پیش آید و شب تاریک خاورمیانە، آبستن کدام حادثە است…